على بن یقطین کارمند دولت
على بن یقطین کوفى از بزرگزادگان عراق و از مقرّبین در دربار خلفاى بنى عباس بود، پدرش از محبین اهلبیت طهارت و خود او از اصحاب امام صادق (ع ) و حضرت موسى بن جعفر(ع ) میباشد، و چون آنحضرت بعراق آمدند: على بن یقطین بخدمت امام مشرف شده و از گرفتاریها و ابتلاءات خود اظهار ملامت و شکایت نمود، امام در جواب او فرمود: (ان الله اولیاء مع اولیاء الظلمة لیدفع بهم عن اولیائه و انت منهم یا على ) - خدا دوستانى دارد که صورتا باولیاى ظلم و ظلالت ماءنوس و آشنا بوده و بواسطه آنها شر دشمنان و ستمگران را از اولیاى خود دفع میفرماید و تو از آنها هستى . روزى حضرت موسى بن جعفر(ع ) بعلى بن یقطین فرمود: یک چیز را از براى من ضمانت کن تا من از براى تو ضامن سه چیز باشم على بن یقطین گفت : جان من فداى تو باد! آن یک چیز چیست ؟ و آن چند امریکه ضامن من میشوند کدامند؟ امام فرمود: اما آن سه قسمت ، اول ضامن مى شوم بر اینکه آسیبى از شمشیر و تیر بهیچوجه بتو نرسد دوم - گرفتار بند و زندان تا آخر عمر نشوى سوم محتاج و نیازمند بمردم نگردى ، و اما آن یک موضوعى که لازمست براى من ضمانت نمایى ، اینستکه ، چون از دوستان ما و از برادران مؤ من تو کسى پیش تو آید، او را اکرام و تعظیم نموده و از یارى کردن بر او مضایقه نداشته باش . على بن یقطین با نهایت خوشوقتى پیشنهاد امام را پذیرفته و امام (ع ) آن سه قسمت را از براى او ضمانت فرمود.
(مجالس المومنین) نتیجه : شخص پرهیزکار چون کارمند دولت ظالم شود، باید متوجه باشد که حقوق دولتى او هنگامى حلال و مشروع خواهد بود که باندازه همان حقوقى که میگیرد از اشخاص نیکو و با ایمان و از مردم خدا شناس و با تقوى طرفدارى کرده ، و از انجام حوائج و قضاى امور آنان مضایقه و سستى ننماید، و بعبارت دیگر: کارمندان خداپرست و پرهیزکارى که در دستگاه دولت ستمکار عضویت دارند، لازم است تا میتوانند از طرفدارى حق و حقیقت و یارى کردن و خدمت باشخاص نیکو کار عاجز مستعد و آماده کرده ، و بحد استطاعت و قدرت خود را براى دفع باطل و ردّ ظلم و تجاوز مسئول به بینند. آرى کارمندان خداپرست مسئولیت بزرگى بعهده داشته ، و پیوسته میباید در مرزهاى حقیقت و تقوى پایدار و بیدار بوده ، و در همه اعمال و امور خودشان پروردگار عالم و قادر و منتقم را در نظر بگیرید. |
نام کتاب : مجموعه قصه هاى شیرین مؤ لف : آیت الله حاج شیخ حسن مصطفوى